کنایه از پشت (قرآن)بخش مخالف شکم و سینه بدن انسان و حیوان، پشت خوانده می شود. ۱ - موفقیت در اجرای رسالتبرداشته شدن سنگینی از پشت پیامبر صلی الله علیه وآله، کنایه از موفقیت ایشان در اجرای رسالت بود. «ووضعنا عنک وزرک»؛ و بار سنگین تو را از تو برنداشتیم؟! «الذی انقض ظهرک»؛ همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی میکرد! (برداشتن سنگینی از پشت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به معنای موفقیت آن حضرت در رسالت و تلاشهای الهی با فراهم آمدن موجبات آن است) ۱.۱ - برداشتن بار از پشت پیامبر((وزر)) در لغت به معنى سنگینى است ، واژه ((وزیر)) نیز از همین معنى مشتق شده است ، چون بارهاى سنگین حکومت را بر دوش مى کشد، و گناهان را نیز به همین جهت وزر گویند چرا که بار سنگینى است بر دوش گنهکار. ((انقض )) از ماده ((نقض )) به معنى گشودن گره طناب ، یا جدا کردن قسمتهاى به هم فشرده ساختمان است ، و ((انتقاض )) به صدائى گفته مى شود که به هنگام جدا شدن قطعات ساختمان از یکدیگر بگوش مى رسد، و یا صداى مهره هاى کمر به هنگامى که زیر بار سنگینى قرار مى گیرد. این کلمه در مورد شکستن پیمانها و قراردادها نیز به کار مى رود و مى گویند فلانکس نقض عهد کرد. به این ترتیب آیه فوق مى گوید: خداوند آن بار سنگین و کمرشکن را از تو برداشت . این کدام بار بود که خداوند از پشت پیامبرش برداشت ؟ قرائن آیات به خوبى نشان مى دهد که منظور همان مشکلات رسالت و نبوت ، و دعوت به سوى توحید و یکتاپرستى ، و برچیدن آثار فساد از آن محیط بسیار آلوده بوده است ، نه تنها پیغمبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که همه پیغمبران در آغاز دعوت با چنین مشکلات عظیمى روبرو بودند، و تنها با امدادهاى الهى بر آنها پیروز مى شدند، منتها شرائط محیط و زمان پیغمبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از جهاتى سخت تر و سنگین تر بود.بعضى نیز ((وزر)) را به معنى بار سنگین ((وحى )) در آغاز نزول ، تفسیر کرده اند. بعضى نیز به ضلالت و گمراهى و لجاج و عناد مشرکان . و بعضى به اذیت و آزار فوق العاده آنها. و بعضى به اندوه ناشى از وفات عمویش ابو طالب و همسرش خدیجه و بالاخره بعضى به مساءله عصمت و پاکى از گناه تفسیر کرده اند. ولى ظاهرا همان تفسیر اول از همه مناسب تر است ، و اینها شاخ و برگى براى آن محسوب مى شود. ۱.۲ - مراد از وضع وزرکلمه ((وزر)) به معناى بار سنگین است ، و ((انقاض ظهر)) به معناى شکستن پشت کسى است ، شکستنى که صدایش به گوش برسد، آنطور که از تخت و کرسى و امثال آن وقتى کسى روى آن مى نشیند، و یا چیز سنگینى روى آن مى گذارند صدا برمى خیزد، و مراد از ((انقاض ظهر)) (غالبا) معناى لغوى آن نیست ، (چون کسى پشت کسى را آنطور نمى شکند که صداى تخت و کرسی کند)، بلکه منظور ظهور آثار سنگینى وزر بر آدمى است ، ظهورى بالغ .و ((وضع وزر)) به معناى از بین بردن آن سنگینى است ، که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) احساسش مى کرد، و جمله ((و وضعناعنک وزرک )) عطف است بر جمله ((الم نشرح ...))، چون معنایش ((قد شرحنا لک صدرک )) است ، در نتیجه معناى دو جمله چنین مى شود: ((محققا ما سینه ات را گشودیم ، و سنگینى هایى که بر دوشت بود برداشتیم )). وجوه مختلف در باره مراد از ((وضع وزر)) از آن حضرت و مراد از وضع وزر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) - به طورى که از سیاق بر مى آید، و قبلا هم اشاره کردیم - این است که دعوت آن جناب را انفاذ و مجاهداتش در راه خدا را امضا نمود، به این معنا که اسباب پیشرفت دعوتش را فراهم کرد، چون رسالت و دعوت و فروعات آن ثقلى بود که به دنبالش شرح صدر بر آن جناب تحمیل نمود. ولى بعضى از مفسرین گفته اند: وضع وزر، اشاره است به داستانى که در روایات آمده که در ایام کودکیش دو تا فرشته بر آن جناب نازل شدند، و سینه اش را شکافته قلبش را در آوردند، و دوباره در جایش قرار دادند، که روایتش به زودى از نظر خواننده خواهد گذشت . بعضى دیگر گفته اند: منظور از وزر، اعمالى است که قبل از بعثت از آن جناب سر زده بود. و بعضى گفته اند: منظور غفلتش از شرایع و امثال آن است که آگاه شدن بدان جز با وحی صورت نمى گیرد، و بیان هر شریعتى را باید آن جناب بخواهد، تا پاسخش از راه وحى برسد. بعضى دیگر گفته اند: منظور تحیر آن جناب است در اینکه آیا رسالت الهى را آنطور که باید انجام داده ام یا نه . بعضى هم گفته اند: منظور وحى و سنگینى آن است ، چون در اوائل بعثت گرفتن وحى بر او دشوار بوده . بعضى گفته اند: منظور رنجى است که آن جناب از گمراهى قومش و دشمنیشان با آن جناب مى برده ، و وى از ارشادشان عاجز مى شده . و بعضى گفته اند: منظور رنجى است که از تعدى دشمن در آزار آن جناب مى برده . بعضى دیگر گفته اند: مراد اندوهى است که از مرگ عمویش ابو طالب و مرگ همسرش خدیجه در دل داشته . بعضى دیگر گفته اند: کلمه وزر به معناى معصیت است ، و رفع و زر به معناى عصمت است . بعضى گفته اند: منظور از وزر گناه امت آن جناب است ، و قهرا مراد از وضع وزر آمرزش آن گناهان است . و این وجوهى که نقل شد بعضى ها سخیف و بعضى دیگرش ضعیف است و با سیاق سازگار نیست ، بعضى ها به عنوان ((قیل - گفته شده )) نقل شده ، و بعضى دیگرش به صورت احتمال ذکر شده است . ۲ - پانویس۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۲۲۵، برگرفته از مقاله «کنایه از پشت». |